رسیدم توی کوچه مون ، دیدم یه خانومی داره ماشینش رو بین دوتا ماشین دیگه پارک می کنه…
. جای پارک خیلی کم بود و بنده خدا حسابی کلافه شده بود…
. وایستادم و فرمون دادم بهش ،
« بیابیاااا، خب!حالا فرمون رو کامل برگردون!خوبه خوبه، خاموش کن.»
بعدش هم بدون اینکه منتظر تشکر خانومه بشم راه افتادم برم که دیدم خانومه صدا کرد و گفت
دستت درد نکنه ، زحمت کشیدی!!!!
گفتم خواهش می کنم
،
کاری نکردم…
گفت : دانشمند! من داشتم از پارک در می اومدم…